در پایان، واپسین تکۀ کتاب سنگی بر گوری نوشتۀ جلال آلاحمد را با هم مرور میکنیم. آلاحمد معلم ادبیات بود و طی دوران تدریس خود صدها بار سعدی را تدریس کرده بود. به هر حال نمیشود آلاحمد را نادیده گرفت. نثر او درسهای زیادی برای آموختن دارد، نگاه کنید ببینید در متن زیر آلاحمد چگونه قصه میگوید، به این فکر کنید که بدون مجهز بودن به بانکی غنی از کلمات میتوان از پس نوشتن متن زیر برآمد؟
«…اصلاً بگذار قصهای بگویم. حالا که دهان قصهگوی تو را بستهاند. میشنوی؟ بله. پدری است و پسری و نوهای. یعنی من و بابام و جدم. این آخری در قبرستان مسجد ماشاالله. مشت خاکی در یک گوشۀ این سفرۀ سنت و اجداد و ابدیت. پسر در قبرستان قم. همین بیخ گوش تو. و هنوز نپوسیده. بلکه یک کیسه استخوان. و نوه دلش تنگ است و آمده سراغ اموات. یعنی پناه آورده به گذشته و سنت و ابدیت. یعنی به این هیچی که تو در آنی. آمده تا خود را در این هیچِ فراموش، فراموش کند. اما این نسخه هیچ افاقهای نکرده. عین نسخۀ نطفۀ تخم مرغ. یادت هست؟ و این خود بدجوری بیخ ریش این نوه مانده. راستش چون این سفرۀ خاکی بدجوری بینور است تو تا سه چهار سال دیگر حتی سنگی بر گوری هم نخواهی بود. اما پدرم هنوز فرصت دارد. هم سنگی دارد بر گوری و هم نوهها دارد و پسرها. و در خانهاش هنوز باز است
این نوۀ پناه آورده به گذشتگان چنان از این گذشته و از آن آینده بیزار است که نگو… نمیدانی چقدر خوشحال است عمقزی، از اینکه عاقبت این زنجیر گذشته و آینده را از یک جایی خواهد گسست. این زنجیر را که از ته جنگلهای بدویت تا بلبشوی تمدن آخر کوچۀ فردوسی تجریش آمده. آن بچهای که شنوندۀ قصههای تو بود با خود تو به گور رفت. و امروز من آن آدم ابترم که پس از مرگم هیچ تنابندهای را به جا نخواهم گذاشت تا در بند اجداد و سنت و گذشته باشد و برای فرار از غم آینده به این هیچ گستردۀ شما پناه بیاورد. پناه بیاورد به این گذشتگان و این ابدیت در هیچ و سنت در خاک که تویی و پدرم و همۀ اجداد و همۀ تاریخ. من اگر بدانی چقدر خوشحالم که آخرین سنگ مزار در گذشتگان خویشم. من اگر شده در یک جا و به اندازۀ یک تن نقطۀ ختام سنتم. نفس نفی آیندهای هستم که باید در بند این گذشته میماند. میفهمی عمقزی؟ اینها را. دلم نیامد به پدرم بگویم. ولی تو بدان. و راستی میدانی چرا؟ تا دست کم این دلخوشی برایم بماند که اگر شده به اندازۀ یک تن تنها در این دنیا اختیاری هست و آزادیای. و این زنجیر ظاهراً به هم پیوسته که بر گردۀ بردباری خلایق از بدو خلق تا انتهای نشور هیچی را به هیچی میپیوندد، اگر شده به اندازۀ یک حلقۀ تنها، گسسته است. و این همه چه واقعیت باشد چه دلخوشی، من این صفحات را همچون سنگی بر گوری خواهم نهاد که آرامگاه هیچ جسدی نیست. و خواهم بست به این طریق در هر مفری را به این گذشتۀ در هیچ و و این سنت در خاک.»
اگر شوق یادگیری نویسندگی تمام وجودمان را گرفته باشد، احتمالاً یکی از اولین فکرهایی که به ذهنمان میرسد حضور در کلاسها و کارگاههای نویسندگی است.
بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان علاوه بر تدریس، کتابهایی را هم در این زمینه تحریر کردهاند که از جملۀ آنها میتوان به کتاب نامههایی به یک نویسندۀ جوان اشاره کرد که توسط نویسندۀ نوبلیست ماریو بارگاس یوسا نوشته شده. همینطور استیون کینگ هم در کتابی که در ایران با عنوان از نوشتن ترجمه شده، سعی در انتقال تجربیات نویسندگی خودش داشته است.
بدون حضور در کلاس و خواندن کتابهای آموزشی هم میتوان نوشتن را آموخت، اما به نظر میرسد با حضور در کلاسهای نویسندگی و مطالعۀ کتابهای تخصصی میتوان با سرعت بسیار بیشتری چیزهایی آموخت که در صورت عدم حضور در کلاس ممکن است پس از صرف هزینهها و آزمون و خطاهای بسیار به آنها دست بیابیم.
حضور در کلاسهای نویسندگی باعث میشود تا ما نوشتن را جدیتر بگیریم و با تعهد بیشتری به نویسندگی پایبند باشیم. همچنین حضور در کلاس نویسندگی باعث میشود تا با افرادی همکلاسی بشویم که مثل ما سودای نویسندگی را در سر میپرورانند و شکلگیری دوستیهای اینچنینی میتواند مسیر تسلط ما به مهارت نویسندگی را هموارتر کند.
همینطور کلاسها و کارگاههای نویسندگی باعث میشوند با راهنمایی مدرس کلاس با منابع روز آموزش نویسندگی و آثار نویسندگان مهم آشنا شویم.
به نظر میرسد بهتر است هنری مثل نویسندگی را به تحصیلات بیاثر و مدرکگرای دانشگاهی آلوده نکنیم.
آیا همۀ کلاسهای نویسندگی قابلاعتماد و مفید هستند؟
باید دقت بسیاری داشته باشیم که در کلاس آموزشی کدام مدرس و موسسه شرکت میکنیم. حضور در کلاس بعضی افراد میتواند نابودکنندۀ استعداد و اعتمادبهنفس و تمام ذوقوشوق ما برای نوشتن باشد.
بنابراین مهمترین رکنی که برای انتخاب یک کلاس نویسندگی خوب به نظر میرسد چیست؟
از خودمان بپرسیم آیا مدرس دوره، تجربۀ عملی و ارزندهای در زمینه تخصصی خود دارد؟ و آیا ما به آثار او علاقهمندیم؟ چطور میتوانیم به درسها و توصیههای کسی عمل کنیم که شناختی از آثارش نداریم یا بدتر از آن، آثارش را دوست نداریم؟
مثلاً اگر به کلاس فیلمنامهنویسی میرویم ببینیم از روی فیلمنامههای مدرس کلاس، فیلم خوبی ساخته شده است؟
اگر در کلاس نویسندگی آنلاین و غیرداستانی شرکت میکنیم ببینیم آیا مدرس دوره سایت یا وبلاگ حرفهای و پرمخاطبی دارد؟
یا اگر در یک کارگاه رماننویسی شرکت میکنیم باید ببینم که آیا نویسندۀ کتاب، انتشار چندین رمان حرفهای را در کارنامۀ خود دارد؟
کلاسهای نویسندگی در تهران و دیگر استانها چه وضعیتی دارند؟
از سالهای دور کلاسهای نویسندگی متعددی در تهران برگزار میشده و در حال حاضر هم فرهنگسراها و آموزشگاههای آزاد در این زمینه فعالیت میکند.
البته تاکنون تقریباً همۀ کلاسهای نویسندگی در تهران کلاسها و کارگاه داستاننویسی و فیلمنامهنویسی بودهاند و کلاس چندانی در زمینۀ نویسندگی آنلاین یا نویسندگی غیرداستانی وجود نداشته. مدرسه نویسندگی بهتازگی به برگزاری چنین کلاسهایی اقدام کرده است.
کتابهای آموزش نویسندگی منبع مناسبی برای یادگیری اصول و مبادی نویسندگی هستند.
مدرسه نویسندگی تصمیم گرفته با مراجعه به منابع گوناگون و مقالات متعدد و مشورت با اساتید در هر حوزه از نویسندگی ۳ کتاب معتبر را معرفی کند، معیارهایی چون ترجمه و نگارش خوب، تمرینهای کاربردی و عملی و اعتبار علمی نویسندگان در انتخابها لحاظ شده است:
داستان نویسی:
حرکت در مه-چگونه مثل نویسندهها فکر کنیم؟-محمدحسن شهسواری-نشر چشمه
مجموعۀ چهار جلدی حرفه: داستان نویس-نشر چشمه-ترجمۀ کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی
اندیشههای نو در رماننویسی-باربارا شوپ-مارگارت لاو دنمن-شایسته پیران-نشر نی
تکنیکهای فیلمنامهنویسی-چارلی موریتس- ترجمۀ محمد گذرآبادی-نشر ساقی
داستان، ساختار، سبک و اصول فيلمنامهنويسی-رابرت مک کی-ترجمۀ محمد گذرآبادی-نشر هرمس
آناتومی داستان-جان تروبی-ترجمۀ محمد گذرآبادی-نشر آوند دانش
کتابهای انگیزشی نوشتن:
ما این کتابها را به این دلیل کتابهای انگیزشی نویسندگی نامگذاری کردیم چون حاوی تکنیکها و اصول نویسندگی نیستند، بلکه به مسیر روحی نویسنده و موانع خلاقیت او اشاره دارند.
بنویس تا اتفاق بیفتد – هنریت کلاسر – ترجمۀ محمد گذرآبادی – نشر رسا
حق نوشتن – جولیا کامرون – ترجمۀ سیمین موحد – نشر هیرمند
جادوی بزرگ – الیزابت گیلبرت – ترجمۀ مهرداد بازیاری – نشر کتابسرای تندیس
آخرین مورد را به معرفی کتابی در زمینۀ نویسندگی آگهیهای تبلیغاتی اختصاص دادهایم. به هر حال ممکن است شما شیفتۀ فعالیت در زمینۀ کپی رایتینگ باشید. پس چه بهتر که با کتابی معتبر دربارۀ اصول نویسندگی تبلیغاتی شروع کنید.
رابرت دابلیو.بلای در انتهای پیشگفتار این کتاب مینویسد:
«زمانی که شروع به نوشتن تبلیغات پرجاذبه میکنید، درست مانند من به این نتیجه خواهید رسید که نگارش کلمههای متقاعدکننده میتواند همانند نوشتن یک شعر یا یک مقالۀ ادبی و یا یک داستان کوتاه، هیجانانگیز باشد. در عین حال پول بیشتری هم به جیب میزنید، اینطور نیست؟»