نظارت همراه رمان تاج و تیغ | ناظر:تاجرغم

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Blu moon
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها]: Blu moon
امیرعلی بعد از چند ثانیه‌ سکوت گفت-
🔹️بعد از ”گفت” دو نقطه قرار بدین.
- راستش آره دیشب اومد، خیلی عصبی بود گویا قرار بود با شما ملاقات کنن ولی شما نبودین!
✅️ راستش، آره. دیشب اومد. خیلی عصبی بود. گویا قرار بود با شما ملاقات کنن ولی شما نبودین!
لبخندی گشاد روی ل*ب‌هایم شکل گرفت:
- خیلی عالیه، ... باشه ممنون!
🔹️سه نقطه در جای درستی به‌ کار برده نشده. بهتره بنویسید:
✅️ - خیلی عالیه... . باشه، ممنون!

امیرعلی سری تکان داد و از من دور شد، خیلی عالی شده بود، ملیکا دیشب دنبال من بوده و منم نبودم، نقشه‌هایم درست پیش می‌رفت.
❌️ منم - ✅️من‌ هم
✅️ از من دور شد.
✅️ خیلی عالی شده بود؛
✅️ من هم نبودم.

با چنگال تکه‌ای از کیک را برداشتم و در دهانم گذاشتم.
چشم‌هایم را با خوشحالی بستم و منتظر آمدن ملیکا بودم.
❌️ منتظر آمدن ملیکا بودم. ✅️منتظر امدن ملیکا شدم.
🔹️بهتره از یه خط به خط بعدی نپرید و تا وقتی موضوع پاراگراف یکیه، بعد از نقطه‌ی انتهای جمله‌ی اول، جمله‌ی دوم رو در ادامه‌ی اون بیارید.
▫️تصحیح:
با چنگال تکه‌ای از کیک را برداشتم و در دهانم گذاشتم. چشم‌هایم را با خوشحالی بستم و منتظر آمدن ملیکا شدم.


- هیچ معلوم هست تو کدوم گوری هستی؟ ها؟
با خود فکر کردم چه زود خواسته ام برآورده شد، کاش از خدا یه چیز دیگر می‌خواستم.
✅️ خواسته‌ام
❌️ کاش از خدا یه چیز دیگر می‌خواستم. ✅️ کاش از خدا چیز دیگری خواسته‌بودم / می‌خواستم.

چشم‌هایم را از هم باز کردم و رو به ملیکا کردم و گفتم:
- اوه خانم فاضلی، از شما این همه اعصبانیت بعیده!
✅️ عصبانیت
ملیکا با چشم‌غره‌ای روبه‌رویم نشست و گفت:
- دیروز به من میگی بیا کافه، بعد منو این‌جا می‌کاری و خودت نمیای؟
-‌ یه کاری برام پیش اومد نشد بیام!
✅️ پیش اومد، نشد بیام!
ملیکا یک تای ابرویش را بالا داد و گفت:
- فهمیدی امروز چه اتفاقی افتاده؟
با حالتی که نمی‌دانستم چه شده ل*ب زدم:
- نه چی شده؟
✅️ نه، چی شده؟
-‌ آرین دیشب به قتل رسیده!
-‌ چی؟
ملیکا سری تکان داد گفت:
-‌ دیشب به طرز خیلی خیلی بدی مرده، میگن صورتش اصلا قابل شناسایی نیست.
- ای وای!
✅️ سری تکان داد و گفت:



موفق و پیروز🌱🐋
 
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها]: Blu moon
🔹️بعد از ”گفت” دو نقطه قرار بدین.

✅️ راستش، آره. دیشب اومد. خیلی عصبی بود. گویا قرار بود با شما ملاقات کنن ولی شما نبودین!

🔹️سه نقطه در جای درستی به‌ کار برده نشده. بهتره بنویسید:
✅️ - خیلی عالیه... . باشه، ممنون!

❌️ منم - ✅️من‌ هم
✅️ از من دور شد.
✅️ خیلی عالی شده بود؛
✅️ من هم نبودم.


❌️ منتظر آمدن ملیکا بودم. ✅️منتظر امدن ملیکا شدم.
🔹️بهتره از یه خط به خط بعدی نپرید و تا وقتی موضوع پاراگراف یکیه، بعد از نقطه‌ی انتهای جمله‌ی اول، جمله‌ی دوم رو در ادامه‌ی اون بیارید.
▫️تصحیح:
با چنگال تکه‌ای از کیک را برداشتم و در دهانم گذاشتم. چشم‌هایم را با خوشحالی بستم و منتظر آمدن ملیکا شدم.


✅️ خواسته‌ام
❌️ کاش از خدا یه چیز دیگر می‌خواستم. ✅️ کاش از خدا چیز دیگری خواسته‌بودم / می‌خواستم.

✅️ عصبانیت

✅️ پیش اومد، نشد بیام!

✅️ نه، چی شده؟


✅️ سری تکان داد و گفت:



موفق و پیروز🌱🐋
ولی چه اشتباهی -2-35-
 
عقب
بالا پایین