وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
می خواستم بگویم
چـه اندازه دوستت دارم
اما برای بیانش
واژه‌هاي مناسبی پیدا نمی کنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می‌خواهم همین امشب قدرت رابدانم
شاید شبی برسدکه هرکداممان
کنار کسی باشیم که ازسر اجبار
محکوم به دوست داشتنش هستیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گوش کن به صدای تپشهای قلبت،
صدا کن اسم او را که دوستش داری
صدا کردی اسمم را ، سرت را بر روی سینه ام گذاشتی و فریاد عشق را شنیدی
صدایی که از قلب من بود ، همان فریاد تو بود ، فریاد زدم دوستت دارم
آنچه در قلب تو بود ، احساس من بود
عزیزم گفتن این احساس بهانه ی من بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو نهایتِ عشقی
نهایتِ دوست داشتن
و در لابلای این بی نهایت ها
چقدر خوشبختم
که تو سهم قلب منی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مـن بین خودم و تـو
صمیمیت بسیار زیادی احساس میکنم
درست از همان دیدار اول
این یعنی مـا باهم در زندگی
زوج موفقی را نیز تشکیل خواهیم داد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خوشبختی واقعی اون شبیه که
بجای فکر کردن به چشاش
زل بزنی تو چشاش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در دنیای من یک تو کافی ست
تا بهشت را همین حوالی خودم
شانه به شانه ی دوست داشتن تو
تجربه کنم …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امروز مـن بسیار از تـو دورم
ولی قلبم و شور و اشتیاقم
باتو و در کنار توست، امروز و برای همیشه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر صبح …
بوی تو می دهد پیرهنم !
بس که تمامِ شب ،
تنگ در آغو*ش گرفته ام ؛
خیالت را …!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مـن هرگز بـه تـو آسیب نخواهم زد
چون تـو قلب مـن هستی
اگر بـه تـو آسیبی بزنم
بـه خودم آسیب زده‌ام و خواهم مرد
این اتفاق هرگز نخواهد افتاد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین