عاشقانه‌ها | انجمن کافه نویسندگان

[Lidiya]

می خواهم “عشق” بماند و
لبخندی که هدیه ل*ب های توست.
می خواهم من باشم
و تو باشی
و یک زندگی
سرشار از انعکاس ما …

می خواهم عاشقت باشم!

 

[Lidiya]

جانی
و جهانی
و جهان با تو خوش است

 

[Lidiya]

حوالی این روزها بود که به من گفتی:”باید برای من باشی”
‏و من از آن روز به این فکر می کنم
‏کاش تمام جملات دستوری، عاشقانه بود.

 

[Lidiya]

لبخند تو
خلاصه خوبی ها ست
همین که بخندی
دنیا از آن من است
مرسی که هستی عشق من!

 

[Lidiya]

بهشت من آنجاست
که تو را به آغو*ش می گیرم
وساعت ها در حرم نفس هایت
آرام می گیرم

 

[Lidiya]

نگاه مهربون تو
تنها سرمایه من است…

 

[Lidiya]

وقتی خدا خواست تو را بیافریند…
راستی،
چه خوب شد که تو را آفرید
این موها،
این چشم ها
این لبخند ها
خودت این ها را میفهمی؟
من همه ی اینها را دوست دارم

 

[Lidiya]

چقدر
زندگی قشنگ می شود
وقتی عشقی داشته باشی
که پا به پای تو دیوانگی کند

 

[Lidiya]

عشق یعنی
من باشم و تو
و لبخندی …
که از سر شیطنت بر لبانم می نشانی

 

[Lidiya]

سوگند به نامت
که تو آرام منی!