با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یک باره بُرد آرام را
کز دلم یک باره بُرد آرام را
شعر °اشعار تک بیتی°
- نویسنده موضوع سُرمه.
- تاریخ شروع
-
- برچسبها
- اشعار تک بیتی اشعار تک بیتی و خاص بیت های ناب
هر شب ازکوچهٔ مهتـــاب تـــو را میبینم
دیدنت در شب مهتاب تماشا دارد
دیدنت در شب مهتاب تماشا دارد
بی محبت مگذران عمرِ عزیزِ خویش را
در بهاران عندلیب و در خزان پروانه باش
در بهاران عندلیب و در خزان پروانه باش
انگشت به ل*ب مانده‌ام از قاعده عشق
ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم
ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم
زود عاجز شود از دیدن یوسف، چشمی
که به دیدار نگردد چو زلیخا قانع
که به دیدار نگردد چو زلیخا قانع
چشمی به رَهَت دوخته‌ام باز که شاید
بازآیی و بِرهانیَم از چشم به راهی ...
بازآیی و بِرهانیَم از چشم به راهی ...
منت ایزد را که رنجم چون صبا ضایع نشد
عاقبت بویی ازان سیب زنخدان یافتم
عاقبت بویی ازان سیب زنخدان یافتم
گذشتم از سر عالم، کسی چه می‌داند
که من به گوشه خلوت، چه عالمی دارم
که من به گوشه خلوت، چه عالمی دارم
در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود
تیر کج چون از کمان بیرون دود رسوا شود
تیر کج چون از کمان بیرون دود رسوا شود
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را