محفل ادبی [ حال خود را به نثر بیان کنید ]

[Diako]

سکوت همیشه به معنی “رضایت” نیست
گاهی یعنی:
خسته ام ازاینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمیدهند توضیح دهم

 

[Diako]

کــآش مـیشــُد جــآی مـَن بــآشی
تـــآ بــدانی کـه
چــه حـسـی دارد وقتــی دِلمــ
بــرای ِ کـسـی مـِثل ِ تـــو تــَنگـــ میشــود

 

[Diako]

در من آدم بـــرفی است که
عاشق آفــــتاب شده
و این..
خلاصه ی همه ی داستان های عاشقانه ی دنیاست

 

[Diako]

به جان خودت بیفت
خودت خودت را بساز
وگرنه « دیگران » به تــــــو « شکل » می دهند

 

[Diako]

اگر زیستن را دوست داشتم
هرگز
به هنگام به دنیا آمدن
نمی گریستم

 

[Diako]

تــــو دوست داشتنی ترين پيچكی هستی
كه دلم می خواهد
به دست و پای زندگيم بپيچی
و مدام قد بكشی در لحظه هايم
و حالم را خوب تر كنی

 

[Diako]

آخرین بـاری کـه از تـه دل
بـرای رفـتـنـت گـــــریـه کــردم
گـفـتـی: تـمـامـش کـن
از آن روز
بـه احـتـرامـت
چـنـان از تـه دل مـی خـنـدم
کـه گــاهــی فــرامــوشـــم مـــی شــود که رفـــــتـه ای

 

[Diako]

شبیه معادلات چند مجهولی شده ام این روزها
هیچ کس
از هیچ راهی
مرا نمی فهمد

 

[Diako]

زلال که باشی
سنگ های کف رودخانه ات را می بینند
بر میدارند
و نشانه میروند
درست به سمت خودت

 

[Diako]

گــاهــی وقـت ها آنقدر دلتنگ می شوی
که دوست داری
رویِ کــاغـَـذ بنویسی
دَســتــهــایِ تـــُـو
و رویِ آن دســت بکــشــی