محفل ادبی [ حال خود را به نثر بیان کنید ]

[Diako]

حـال من را وقتی میفهمی
که هیچــــــــــــــــکس حالت را نفهمد

 

[Diako]

تــــو زندگــــی خـــیلی از مـــا
یــــه شبــــایی بـــوده
که فقط خـــــدا میـــدونه
چه جــــوری ســـــر کردیـــــم تا صــــبح

 

[Diako]

شده در اوج جوانی، با همین ظاهر شاد
تا گلو پیر ِ کسی باشی و قسمت نشود

 

[Diako]

مدتی است فکرم درد می کند . . .
دکتر ها می گویند
توده ای از حرف هـای ناگـفته در سـر دارم

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

گاهی احساس می‌کنم که من،
فرو افتادنِ انسان را بهتر از هرکسی می‌فهمم.

#فرانتس_کافکا

 

[ثناء]

همه چیز بحث رنج بود،
نه پول بود نه مشکلاتِ متفرقه،
همه چیز بحث دوست داشتنت بود که مرا به درد ختم می‌کرد.

 

[آناشید]

در طاغوت مشقت غرق‌شده‌ام.
در بحر حزن گم‌ شده‌ام، در بر عطش تبسم دارم.
باران لبخند ببار!

 

[Diako]

چقدر دلم می خواست
آنچه را که نمی توانم بیان کنم ،
حالی ِ شما بشود

 

[Diako]

باز هوس کرد دلم ،| بویت | را

 

[Diako]

ای دریغا که پس از آن همه جان بازیها
بر سر کوی تو بی نام و نشانیم هنوز