شعر وصف حال خودت از زبان شعر

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن ..

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

اونجا که شاملو میگه:

کوره‌ها سرد شدن؛
سبزه‌ها زرد شدن؛
خنده‌ها درد شدن... .

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

من به هر دشنه که تهدید کند میخندم!

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

تنهــــا شــدن را دوست دارمـــ... غــــارداری؟
جایــــی برای خلـــوت ِ بسیـــار داری؟
جایی برای خلســهـ و خوابیـــدن ِ روح
جایی برای کشتـــن ِتکـــرار داری؟

+محسن انشایی

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

مگر احساس گنجد در کلامی؟!

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

عَطرِ،بآران‌خورده‌یِ‌بآبونه‌می‌خواهَد‌‌ دِلَم

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

- در دل تنگم خموشی میکند انبار حرف ..

#فیض_کاشانی

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

بُغض کردیم و حسودان
جهان شاد شدند!
دلمان تنگ شد وُ
قافیـه ها ریخت به هم
من که هرگز به تو
نارو نزدم حضرتِ عشق!
پس چرا زندگیِ ساده ی ما
ریخت به هم..؟

 

[^Yasamin^]

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم​

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

دل به دریا زدگان خنده به سیلاب زنند!