شعر وصف حال خودت از زبان شعر
- نویسنده موضوع بـرکـه
- تاریخ شروع
بین ما درد مرز فاصله بود
مثل یک رشته کوه پیوسته
مثل آن صهیونیست غمگین که
به زنی توی غزه دل بسته ...
+رویا ابراهیمی
مثل یک رشته کوه پیوسته
مثل آن صهیونیست غمگین که
به زنی توی غزه دل بسته ...
+رویا ابراهیمی
آخرین ویرایش توسط مدیر:
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
"نمی دانم
چه می‌خواهم بگویم
غمی در استخوانم
می گدازد"
"نمی دانم
چه می‌خواهم بگویم
غمی در استخوانم
می گدازد"
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باید از سمتِ خدا معجزه نازل بشود!
تا دلم، باز دلم، باز دلم! دِل بشود
تا دلم، باز دلم، باز دلم! دِل بشود
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آزرده دل از کویِ تو رفتیم و نگفتی،
کی بود؟
کجا رفت؟
چرا بود و چرا نیست...؟!
کی بود؟
کجا رفت؟
چرا بود و چرا نیست...؟!
آخرین ویرایش توسط مدیر:
که به قولِ شهریار،
غمِ دل گو که غریبانه بگرییم!
سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم!
غمِ دل گو که غریبانه بگرییم!
سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم!
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یک نفر پیش فلک
ریش گرو بگذارد
بلکه که دست از
سر آزردن ما بردارد...
ریش گرو بگذارد
بلکه که دست از
سر آزردن ما بردارد...
آخرین ویرایش توسط مدیر: