چه‌ کنم با غم خویش؟
که گهی بغض دلم می ترکد،
دل تنگم زِ عطش می سوزد،
شانه ای می خواهم که
گذرام سر خود بر رویش
و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم
ولی افسوس که نیست...!!

? هوشنگ ابتهاج
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دل خوش
سیری چند...

? سهراب سپهری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sreanoosh
جان چِه می دانست از دنیا چه‌ها خواهَد کشید .
-صائب‌تبریزی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
-گر هر ستاره ماه شود؛
باز شب ، شب است...!

| مهدی اخوان ثالث |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از دست دیگران به کناری گریختم
از دست خویشتن
به کجا می‌توان گریخت؟

_یاسر قنبرلو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sreanoosh
شده که سنگ صبور همه باشی اما
نتوانی به کسی درد دلت را گویی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چون دلم زنده نباشد؟
که تو در وِی، جانی ...!

#سعدی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بختِ ما ساییده‌اند و
سُرمه دان پر کرده‌اند ..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Monji
من اندوهگین نیستم
خود اندوهِ عالمم ؛ سرزمینی در سینه‌ام گریه می‌کند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Monji
گر بارِ غم این ست که من میکِشَم از تو
بالله!که اگر کـــــوه شَوم ازکمراُفتم...

#هلالی_جغتایی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین