دلنوشته

  1. مَـهـوا

    در حال تایپ دلنوشته اصطبار | نویسنده ح_وفا

    حال من بعد تو؛ همچو ماهی که در تُنگی تَنگ اسیر شده است همچو مزرعه‌ای که در خشک‌سالی نهال‌های امیدش را جوانه‌های کوچکش را از دست داده‌ است همچو ابر سیه‌فامی که محکوم به نباریدن است همچو بغض سنگینی که قصد شکستن ندارد همچو دیوانه‌ای که در جمع هوشیاران افتاده است! این‌گونه است حبیب قلب بی‌پناهم!
  2. ج

    اتمام یافته دلنوشته هراس از تنهایی | ح _ وفا کاربر انجمن کافه نویسندگان

  3. ج

    اتمام یافته دلنوشته تورم احساس | KIAnaz کاربر انجمن کافه نویسندگان

  4. ج

    اتمام یافته دلنوشته پیر بی‌خواب | کوهیار راد انجمن کافه نویسندگان

  5. T

    •° تیــــــــــــره °•

    بعد از تو هنوز هستم هنوز راه میروم؛ حرف میزنم هنوز فکر میکنم؛ آه میکشم دلم تنگ میشود؛ گریه میکنم هنوز خسته‌تر ولی بیشتر زندگی میکنم، همه چیز همان طور است که بود که بودم الا دلم که دیگر به هیچ حرفی نگاهی لبخندی گرم نمیشود...
  6. ج

    اتمام یافته دلنوشته مانترا | به قلم کوهیار راد

  7. خ

    پایان نقدوبررسی نقد دلنوشته‌ی مرگ ستاره ها| Romina.v کاربر انجمن کافه نویسندگان

    نقد دلنوشته کلی: دلنوشته ی مرگ ستاره ها فاقد ژانر می باشد، ولی قالب کلی ژانر ظاهرا تراژدی و فلسفی طور است. نویسنده در متن دلنوشته از مرگ ستاره ها و غم ماه میگوید ولی در پارت های بعد از مرگ ماه مینویسد، این یک تناقض در دلنوشته است و مطلوب است رفع شود. نقد نام دلنوشته: نام مرگ ستاره ها نام جالبی...
  8. ج

    اتمام یافته دلنوشته لابرنوم|Atryssa.RA کاربر انجمن کافه نویسندگان

  9. دختر خوشگل انجمن

    در حال تایپ دلنوشته افکار منحنی | نویسنده KIAnaz

    در میان استخوان‌های یکدیگر آواز می‌خوانند و یک به یک هم دیگر را به اوج مرگ فرا می‌خوانند. زندگی‌شان درد دارد و مهم نیست. این روزها چیزی مهم نیست. سردی میله‌های اتوبوس، گرد و غبار تهرانِ عظیم و تمام زشتی‌های منحنی به افکارشان! گویی یادشان رفته در حفاظت کامل خدا هستند.
  10. K

    اتمام یافته دلنوشته ناد | karp کاربر انجمن کافه نویسندگان

  11. ج

    اتمام یافته اپیزود دژاوو | مبینا دلگشایی کاربر انجمن کافه نویسندگان

  12. K

    『 مرگ در ساعتِ 12:34 』

    و سکوت ‏خنجر است ‏یاد ‏خنجر است ‏خانه ‏خیابان ‏شهر ‏خنجر است بی‌تو. ‌ - الیاس علوی.
  13. L

    ✨صِدایَت✨

    من صدای نَفَست را سلامی می دانم؛ که آفتاب، اولین بار، به دانه ی گندم داد! #رسول_ادهمی
  14. ن

    [مُلاقات بآ نَهَنگ]

    فقط میشه گفت ‹شرقی غمگینی هستم› که بی‌آوا و خسته است، و چون پیچکی اندوهگین به دور میله‌ی تردید میچرخد و بر یأس و غمش افزون میشود. تاریک و خاموش هستم، اما در پی نور گام برداشته و به امید صدا، ساز ناکوک قلبم را کوک میکنم. شاید.. باید از نو شروع کرد؛ از نو جوانه داد، از نو سبز شد. [ناشناس]
  15. L

    ?دِل بِه عِشقَت مُبتَلا شُد، خوب شُد...

    مرا حرفه یی دیگر نیست جز آنکه دوستت بدارم و روزی که از مواهب من بی نیاز شوی و دیگر نامه های مرا نپذیری کار و حرفه ام را از دست خواهم داد...
  16. L

    جملات ادبی |انجمن کافه نویسندگان

    دوست داشتن، هیچ‌وقت "زورکی نبوده و نیست" نمی‌توانی با مهربانی‌ات کسی‌را مدیونِ خودت کنی که دوستت داشته ‌باشد. دوست داشتنی کـه از روی "دِین و تشکر" باشد دوست داشتن نیست اصلا نمی‌توانی کسی‌را مجبور کنی تپش قلبش را با حرارتِ دست‌های تو تنظیم کند کـه در شلوغیِ شهر یک باره "به یادت بیفتد" و دلش قنج...
  17. یمنا

    برگزیده‌های صادق هدایت

    ﺗﺎ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﺒﺎﻥ ﻭﺣﺸﺖ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺷﮑﯿﺎﺕ ﻭ ﺳﻬﻮﯾﺎﺕ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ، ﺩﺭ اﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻄﯿﻊ ﻭ ﻣﻨﻘﺎﺩ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﺎﻧﺪ.ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻣﺎﻫﺎ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺮﺳﯿﻢ. ﺗﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺯﺟﺮ ﻭ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺩﻧﯿﻮﯼ ﻭ ﺍُﺧﺮﻭﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ‌کنید می‌آند ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ این پنبه را از گوشتان دربیارید. ﻭﺍﺿﺢ ﺗﺮ بگم...
  18. L

    [من + تو = "ما"]

    بعضی از نگاه ها صدایِ قشنگی دارند بدون کلامی جویایِ حالت می شوند بدون کلامی " دوستت دارم " را می گویند، بدون کلامی آرامش و اطمینان را به قلبت بر می گردانند بعضی از نگاه ها صدایِ قشنگی دارند دُرست مانندِ نگاهِ تو ...
  19. L

    [به تو می اندیشم...]

    بـه تـو می‌ اندیشم اي سراپا همه ی خوبی تک وتنها بـه تـو می‌ اندیشم هـمه وقت همـه جا مـن بـه هرحال کـه باشم بـه تـو می‌اندیشم تـو بدان این را تنها تـو بدان تـو بیا تـو بمان با مـن، تنها تـو بمان
  20. L

    |گلدان گُلت گل کرده، حتما تو لبخند زده ای]

    خنده‌ات طرح لطیفی است که دیدن دارد!
عقب
بالا پایین