[~ یـادداشـتـــ هـای تـلـخ نـویـس ~]

بگـذار برآیِ چنـد لحظـہ هم که شُـده غـرق بآشَم ..
غـرق در اوجِ یِکــــ خیـآل ..
خیـآلِ اینڪـہ یکی هم در ایـن دنیـآ هستـــــ که
مَرآ انـدکـے دوستــــ داشته بآشَـد ..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
" چشم هایم را میبندم "
کور بودن را
به دیدنِ جایِ خالیت
ترجیـح میدهم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شهريور است
و
شهر ما
عمرى است پاييز است...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حافظه ی آدم های غمگین قویست
می دانند کجای آن روز
مُرده اند …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همه چيزمان شرطى شده!
زنگ بزنى،زنگ ميزند!
پيغام بدهى،پيغام ميدهد!
دلت تنگ شود،دلش تنگ ميشود!
فقط اين دوست داشتنِ لعنتى ست كه شاملِ هيچ بند و تبصره اى نميشود!
كه اگر بفهمد دوستش داشته دارى،
بار و بنديلش را جمع ميكند و ميرود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از من عبور میکنی و دم نمیزنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای ..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اتفاقی قرار نیست بیافتد...اما
ادم است دیگر....
همیشه منتظر میماند!!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همه یاسنگ میفروشند
یا سنگ میزنند
یاسنگ می اندازند
یا سنگ دل اند
یا نگاهشان سنگین
مانده ام با این دل بلورین اینجا چه میکنم ....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من که با فال و دعا دیگر موافق نیستم
بس که در فالم خبر از یک مسافر بود و نیست...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سفر نبود و کسی دست در کتابم برد
به سقف زل زدم از درد... تا که خوابم برد
صدای هق هق من پشت کوه قایم شد
برای بیداری، قرص خواب لازم شد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین