[~ دل نـوشتـه هـای کوچـــه پـشـتـی ~]

تو زندگی یه جایی هست
بعد از کلی دویدن یهو وایمیستی
سرتو میندازی پایین و آروم میگی :
دیگه زورم نمی رسه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نـشـستـه ام...
بـــیـاد ِ کــودکــی هـــایــم
دور ِ "غــلـط"هــا
یـک خــط قرمز مـی کـــشـم !
حتی...
دور ِ تــــــــو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پشت پنجره تنهایی هایم را تماشا می کنم
روزهایی که بی تفاوت گذشتم
از کنار خاطراتت
حس نوشتن ندارم
فقط خواستم بگم
تنهایی هایت را مرور کن
شاید قلبی را جا گذاشته باشی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هیچ چیز سـخت تر از این نیست
که منـطقـی فــکر کنــــی . . .
وقتــی احساسـاتت دارن خـــفــت میـکنـن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای کسی که اندیشه...
عدم خشونت را در خود پرورده است
تمام عالم یک خانواده است...
نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آدمها فقط آدمند؛
نه بیشتر و نه کمتر…
اگر کمتر از آن چیزی که هستند
نگاهشان کنی؛
آنهارا شکسته ای.
واگر بیشتر از آن حسابشان کنی؛
تورا میشکنند…
بین این آدمها
ففط باید عاقلانه زندگی کرد؛
نه عاشقانه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حمل تنهایی
از گدایی دوست داشتن آسان تر است
سهل است که انسان بمیرد
تاآنکه بخواهد به تکدی حیات برخیزد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مهم این نیست که" زیبا" باشی
"زیبایی"
در اینه که مهم باشی
حتی برای یک نفر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در پشت چارچرخه فرسوده اي
كسي خطي نوشته بود:
"من گشته ام نبود
تو ديگر نگرد
نيست!"
گر خسته اي بمان و اگر خواستي بدان:
ما را تمام لذت هستي به جستجوست
پويندگي تمامي معناي زندگي ست
هرگز
"نگرد! نيست"
سزاوار مرد نيست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زمانه
آنقدر ما را شکسته است
که دیگر از هیچ ارتفاعی نمیترسیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین