شعر اشعار منور

صبح را بخوانیم
بر باور طلوع مهربانی‌ها
و نفس بکشیم
طراوت عاشقانه‌ی دل را
بر هوای بی‌هوای دوست داشتن‌ها.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بَد نیست شَبی سر به جُنونم بزنی
گاهی سَرکی به آسِمونم بزنی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هرچه می خواهی ببر اما مرا از یاد نه... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ای که راه را بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگرعباس بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مارا بجزخیالت فکری دگرنباشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چشم اگر این است و ابرو این و ناز و عشوه این الوداع ای صبر و تقوای! الوداع ای عقل و دین!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بیهوده ب سرمه چشم داری
زیباترازاین شدن چگونه
من پلک ب دیدن توبستم
بیناترازاین شدن چگونه
پنهان شده درتمام ذرات
پیداترازاین شدن چگونه
ای باهمه مثل سایه همراه
تنهاترازاین شدن چگونه
عاشق شدم و کسی نفهمید
رسواترازاین شدن چگونه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من گلی را دوست میدارم ک در گلزارنیست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گفتیم که عقل از همه کاری به در آید
بیچاره فروماند چو عشقش به سر افتاد ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هیچکس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه ی من با خیابان ها چه فرقی میکند؟؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین