باران به شيشه ميخورد و باد مى زند
اين بغض زخم خورده به بنياد مى زند
آنجا كه نقطه ضعف رقابت ندارى است
شاگرد عشق طعنه به استاد مى زند
تو غرق خويشتن شده اى در عوض ولى
در من غرور نعره ى امداد مى زند
امشب كه هيچ حال دلم روبراه نيست
مطرب خلاف حال دلم شاد مى زند
مى بندم اين دهان پر از حرف را ولى
آخر سكوت لعنتى ام داد مى زند
? سیدتقی سیدی
اين بغض زخم خورده به بنياد مى زند
آنجا كه نقطه ضعف رقابت ندارى است
شاگرد عشق طعنه به استاد مى زند
تو غرق خويشتن شده اى در عوض ولى
در من غرور نعره ى امداد مى زند
امشب كه هيچ حال دلم روبراه نيست
مطرب خلاف حال دلم شاد مى زند
مى بندم اين دهان پر از حرف را ولى
آخر سكوت لعنتى ام داد مى زند
? سیدتقی سیدی
آخرین ویرایش توسط مدیر: