شعر [ماه‌تاب شعر]

چه کرده ام که به هجرانِ تو سزاوارم ؟



? سعدی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
• آمدم بال تو باشم، نه پر و بال کسی

آمدم تا نشوم غیر خودت مال کسی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دل در بَرِ من، زنده برایِ غم توست...



? مولانا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

‏هرچه گشتیم

در این شهر نبود اهل دلی

که بداند غم دلتنگی و تنهایی ما ...



? معینی‌کرمانشاهی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یك حرف ساده بود!

از قول من

به بارانِ بی امان بگو:

دل اگر دل باشد،

آب از آسیابِ علاقه‌اش نمی‌افتد...!



? سید علی صالحی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بنشین رفیق! تا که کمی درد دل کنیم

اندازه تو هیچ کسی مهربان نبود



اینجا تمام حنجره ها لاف می زنند

هرگز کسی هرآنچه که می گفت، آن نبود!



? امیدصباغ نو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما شعله های سرکش اندوه بودیم

آدم به آدم می رسد ما کوه بودیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو را به باران قول داده ام

و به شب پرسه های خیس

زیر نور ماه !

تو را به تنهایی ام

تو را به دلم قول داده ام

و می دانم

تو آن قدر خوبی که

روی عشق را زمین نمی اندازی !



? سوسن درفش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند ،

کز دردِ تواَم دیده چه شب می‌گذراند ؟!





? سعدی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
غبار صبح تماشاست هرچه بادا باد

تو هم بخند، جهان خراب می‌خندد...



? بیدل دهلوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین