سلام عزیزم چک شد خسته نباشی
سلام عزیزم چک شد خسته نباشی
سلام همه پارتها چک شد خسته نباشیسلام عزیزم ۴ پارت ارسال شد
شاید از گفتن این حرف منظور خاصی نداشت؛ اما در دلش غوغایی به وجود آمد. خندهی هیستریکی سر داد، همزمان قطره اشک سمجی روی قوس بینیاش نشست.
- انتظار داری از صدقهسری زندگی رویایی که واسم ساختی قهقهه بزنم.
شوکه شد. فکر نمیکرد یک حرف او دخترک را تا این حد به هم بریزد. پوست نمدار گونهاش را با سرانگشتان زبرش لم*س کرد.
- هیچ معلوم هست چته؟
انگار منتظر یک تلنگر بود که مثل اسپند روی آتش بترکد. دستش را به غضب پس زد و در صورتش براق شد.
- مگه فرقی هم میکنه؟ مگه مهمه واسه کسی که من حالم چطوره یا نه؟
صدای جیغش تیشه به اعصابش کشید. هر چه که میگذشت از اینکه دست این دختر را گرفته بود و با خود به این...
سلام عزیزم چک شد مشکلی نبودسلام گلی ۴ پارت ارسال شد.
در دل از خدا طلب صبر کرد و نفس عمیقی کشید. با عالم و آدم مشکل داشت. معلوم نبود باز کارش کجا گیر و گور پیدا کرده بود که بیجهت پاچه میگرفت. همان طور که برایش غذا میکشید هر چه فحش در دل بلد بود نثارش کرد. حسام، صحبتش که به پایان رسید عین گاو ظرف غذایش را جلو کشید و مشغول خوردن شد. او هم راهش را به سمت خروجی آشپزخانه کج کرد.
- کجا؟ بشین ناهارت رو بخور.
ایستاد و به طرفش کمی چرخید. سعی کرد حرص درونش را مخفی کند.
- خودت بخور، من... .
نگذاشت حرفش به فعل برسد، لیوان دوغ نصفهاش را محکم روی میز کوبید که از ترس هر دو پلکش پرید.
- ترکی حرف میزنم متوجه نمیشی؟
صورتش توی هم رفت. دست به سینه...