در حال ویرایش رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma

سخن پایانی نویسنده:

این رمان دو سال با من زندگی کرد. هر شک، هر ترس، هر دل‌تنگی و هر امید، همه توی دو راهی‌ها جا گرفت. پیوند، عرفان و آدونیس انگار تکه‌هایی از خودم بودن، از انتخاب‌هایی که می‌ترسیدم انجامشون بدم، از لحظه‌هایی که بین رفتن و موندن گیر کرده بودم.
معنی دلیما یعنی همین: گیر کردن بین دو مسیر، بین دو انتخاب، بین ترس و دل، بین گذشته و حال. نوشتن این داستان یعنی زندگی کردن توی همون دلیما، لم*س کردن ترس‌ها و امیدها و فهمیدن این‌که حتی وقتی دستت به چیزی بسته‌ست، قلبت می‌تونه راه خودش رو پیدا کنه.
امیدوارم وقتی آخرین جملات رمان رو خوندید، حس کنید حتی سخت‌ترین دو راهی‌ها، وقتی با شجاعت و صداقت انتخاب میشن، به آزادی و آرامش ختم میشن و شاید… همین رمان، کمی از همون شجاعت رو به شما هم بده.
هیچ‌کس نمی‌دونه آیا پیوند تصمیم درستی گرفت یا نه اما این‌که چه تصمیمی گرفت… برای من مهم‌تر از درست یا غلط بودنش بود. مهم این بود که بالاخره انتخاب خودش رو کرد، با تمام ترس‌ها، با تمام دردها و با تمام تردیدها.
شاید پیوند مسیرش رو درست انتخاب کرده، یا شاید نه… اما چیزی که همیشه باقی می‌مونه، یادآوری این حقیقت ساده‌ست:
انتخاب کردن، حتی با ترس و شک، خودش شجاعت است.

با همه‌ی دلم،
نگین | ۱۴۰۴/۰۷/۱۱
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: malihe
عقب
بالا پایین