ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :«ﭼﻄﻮﺭ ﺟﺮﺍﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﮑﻨﯽ؟ﭼﺮﺍ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ؟ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟»ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻢ، ﺧﺐ،ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺤﺚ ﻭ ﮔﻔﺘﻮﮔﻮ ﮐﻨﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ، ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻧﮕﻮﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ!



چگونه بهترین دوست خود باشیم | پل هاوک
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
در گذشته های دور، بخاطر خوش بینی جسورانه ی عوام، استدلالها و استعاره هایی از این دست بصورت ضرب المثلی درآمده بود مثلا هیچ خوب و بدی ابدی نیست، اندرزی حکیمانه از کسی که فرصت درس گرفتن از فراز و نشیب زندگی و تقدیر را داشته و اگر همین اندرز را بخواهیم در سرزمین کورها پیاده کنیم آنرا باید چنین خواند: دیروز می توانستیم ببینیم، امروز نمی توانیم، فردا دوباره خواهیم دید، لحن و آهنگ در سطر سوم و پایانی جمله اندکی استفهامی میشود انگار شرط احتیاط در آخرین لحظه خواسته باشد جای اندکی تردید دراین نتیجه گیری امیدبخش باقی بگذارد.

کوری | ژوزه ساراماگو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
معلم فیزیکی داشتیم که گاهی حرف های عجیبی می‌زد. مخصوصاً وقتی لبی تر کرده بود. یه بار گفت شب ها قبل از خواب سعی کنید سه دقیقه خودتون رو جای چیز دیگه ای بذارید. میگفت سه دقیقه خیلی زیاده اما با تمرکز و تمرین زیاد میشه ای کار رو کرد. مثلاً جای یه برگ درخت توی یه جنگل تاریک. یا جای یه سنگ وسط بیابون. یا جای یه پیر مرد آب‌زیپو که نیم‌ساعت طول می‌کشه تا کفش های لعنتیش رو بپوشه.
جای یه قدیس، یه روسپی، یه گربه..
میگفت اگه مدتی این کار رو انجام بدید حس می‌کنید انگار دنیا داره توی روح‌تون نفس می‌کشه...



بهترین شکل ممکن | مصطفی مستور
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
دوروتی روی زمین زانو زد، دستهایش را دور زانوهایش قلاب کرد و سرش را پایین انداخت و فرز و چابک پشت سر پدرش به خواندن دعا و طلب بخشش مشغول شد، اما رشته افکارش از هم گسیخته شده بود. ناگهان متوجه شد که تلاشش برای دعا کردن کاملا بی فایده است، لبهاش حرکت می کردند، اما نه قلبش آنجا بود و نه دعاهایش معنی دار بودند.
او می توانست نوار قرمز فرش فرسوده ی زیر پایش را ببیند، بوی خاک ادوکلن و نفتالین را بشنود، اما وجود مسیح را احساس نمی کرد، یعنی همان چیزی که به خاطرش به اینجا آمده بود. حال عجیبی داشت، گویی قدرت فکر کردنش را از دست داده بود. نوعی بهت زدگی مرگ آور روی ذهنش سایه افکنده بود. اینگونه به نظر می رسید که دیگر قادر به دعا کردن نیست. تقلا کرد، افکارش را جمع و متمرکز ساخت و به شکل خودکار عبارات آغازین یک دعا را تکرار کرد، اما آنها به معنی و بی فایده بودند، چیزی جز پوسته مرده کلمات نبودند.



دختر کشیش | جورج اورول
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
شکست ِمرد که در می‌رسد، مردانه‌تر آن است که چون چنار بشکند که زندگانی جایی دارد و مرگ هم جایی وقتی که زندگانی به راه‌ ِپلشتی خواست کله‌پا بشود، پس زنده باد مرگ.
وقتی که زندگانی ِشایسته، دست ِرد به سینه‌ی مرد گذاشت، پس خوشا مرگ من و تو زندگانی را شیرین و شایسته دوست داشته‌ایم، پس مرگ را هم شایسته می‌خواهیم.
مرگ ِپلشت، سزاوار ِزندگانی ِپلشت است، چون که نکبت ِزندگانی ِپلشت را خون هم نمی‌تواند بشوید.
(اگر) به سربلندی و بزرگی زندگانی کرده‌ایم و روا نیست که خود را با پلشتی آلوده کنیم.





کلیدر | محمود دولت آبادی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
برعكس عمل كن! دَه روز، بجاى اينكه احساسِ يك آدم ضعيف و غمگين را داشته باشى احساسِ يك انسانِ با اقتدار و قوى را داشته باش و از تهِ دل اقتدار و شادى را حس كن.
+يعنى به خودم دروغ بگويم؟
- چه فكر كنى ضعيف هستى و چه قوى، در هر دو صورت دارى به خودت دروغ ميگويى، پس چه بهتر كه دروغِ باارزشى باشد
+ اين كار چه سودى دارد؟
- جهانت را به سمتِ آنچه كه رفتار ميكنى سوق ميدهد.

سفر به دیگر سو | کارلوس کاستاندا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
بعد از هیتلر همه ی آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است.
اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما روشنفکران آن را می فهمیدیم و آن خیانت هیتلر به "کلمات" بود.
خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوض شده بودند، اشغال شده بودند.
کلماتی مانند آزادی ، آگاهی ، پیشرفت ، عدالت!



آدم کجا بودی | هاینریش بل
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
اما بالاخره من به اين نتيجه رسيدم كه اگه زنی واقعا دوستت داشته باشه٬ نمی تونی از اون توقع داشته باشی كه هميشه راست بگه. خودت كه می دونی زنها در مقايسه با مردها احساسی ترن. خيال می كنن اگه راست بگن، احساسات مرد جريحه دار می شه. اما به اين مفهوم نيست كه آدم رو دوست ندارن.
من مردها رو می شناسم. بذار يه چيزی از اون ها هم بهت بگم. اونا ممكنه بابت كار يا زندگی نگران٬ آشفته و عصبانی باشن٬ اما سرانجام٬ اگه زن قلق مردش رو بدونه٬ خیلی سریع غائله ختمه.
يكی از چيزهايی كه مردها رو روی روال خوب و منظم ميندازه اينه كه اونا نياز مبرمی به قدردانی و تحسين دارن.
در اولین نگاه | نیکولاس اسپارکس
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
هر چقدر که یک بیماری خطرناک تر و شایع تر باشد شناخت و مقابله با آن ضروری تر است. اما بیشعوری مهلک ترین عارضه ی کل تاریخ بشریت است که تاکنون راهکاری علمی برای مقابله با آن ارايه نشده است.
بیشوری حماقت نیست و بیشتر بی شعورها نه تنها احمق نیستند که نسبت به مردم عادی از هوش و استعداد بالاتری برخوردارند.
خود خواهی وقاحت وتعرض آگاهانه به حقوق دیگران که بن مایه های بیشعوری هستند بیشتر از سوی کسانی اعمال میشود که از نظر هوش، معلومات، موقعیت اجتماعی وسیاسی و وضع مالی اگر بهتر از عموم مردم نباشند بدتر نیستند.

بیشعوری | خاویر کرمنت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
آدم غربزده راحت طلب است. ماشینش که مرتب بود و سر و پزش، دیگر هیچ غمی ندارد...معمولا تخصص ندارد. همه کاره و هیچ کاره است... در هر جمعی حرفهای دهن پرکن میزند و خودش را جا میکند... آدم غربزده شخصیت ندارد. چیزی است بی اصالت. خودش و خانه اش و حرفهایش بوی هیچ چیزی را نمی دهد. بیشتر نماینده ی همه چیز و همه کس است... آدم غربزده قرتی است. زن صفت است... حتی گاهی زیر ابرو بر می دارد... همیشه انگار از لای زرورق باز شده است... آدم غربزده چشم به دست و دهان غرب است. کاری ندارد که در دنیای کوچک خودمانی، در این گوشه از شرق چه میگذرد.
درست است که آشنایی با روش علمی و اسلوب ماشین سازی و تکنیک و اساس فلسفه غرب را فقط در کتاب های فرنگی و غربی میتوان جست، اما یک غرب زده که کاری به اساس فلسفه ی غرب ندارد، وقتی هم که بخواهد از حال شرق خبری بگیرد متوسل به مراجع غربی می شود.
به هیچ چیز اعتقاد ندارد. اما به هیچ چیز هم بی اعتقاد نیست...خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است. نه ایمانی دارد، نه مسلکی، نه مرامی، نه اعتقادی، نه به خدا یا به بشریت.. حتی لامذهب هم نیست. هرهری مذهب است. گاهی به مسجد هم می رود. همانطور که به کلوپ یا سینما می رود. اما همه جا فقط تماشاچی است.

غرب زدگی | جلال آل احمد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
عقب
بالا پایین