عاشقانه‌ها | انجمن کافه نویسندگان

[Lidiya]

تو كه باشى

دوستت دارم قشنگ‌ ترين

تكرار مكررات عالم است

تنها تكرار من دوستت دارم

 

[Lidiya]

اجازه بده پنج دقیقه

فقط پنج دقیقه

سرم را روی شانه‌ ات بگذارم

چشم ها را ببندم

و زمین از نو آرام شود

 

[Lidiya]

دلم روشن است می‌ آیی

هوا دوباره خوب می‌ شود

دلم دوباره پر می‌ گیرد

دوباره هزار بار عاشقت می‌ شوم

تو یک بار می‌ گویی دوستت دارم

و من از شوق هزار بار می‌ میرم

دلم روشن است

دوباره عاشقم خواهی شد

 

[Lidiya]

آلبومی دارم

پر از عکس‌ های تو

که فقط پنجشنبه‌ ها بازش می‌ کنم

و می‌ نشینم به تماشایت

قهوه‌ ای را تلخ می‌ نوشم

و با شیرینی نگاهت خودم را

به جمعه‌ ای دیگر می‌ رسانم

تو تنها دلخوشی پنجشنبه‌ های منی

 

[Lidiya]

محبوبم اشتباه نکن!

من سعی ندارم دنیا را زیبا ببینم

دنیا برای من زیباست، چرا که من

در همین جهان به تو رسیدم

و عشق را آموخته‌ ام

 

[Lidiya]

خنده‌ هایت

میدان مینی‌ ست

که انگشت شمارند

آدم‌ هایی که از آن

جان سالم به در برده‌ اند!

 

[Lidiya]

دستت را به من بده

هر چه می‌خواهى خدايى كن

من بنده نفس‌ هاى توام

كه نمی‌ دانم با اين همه

مجنونى چه كنم ؟!

 

[Lidiya]

دیگر با صدای بلند نمی‌ خندم

با صدای بلند حرف نمی‌ زنم

دیگر گوش نمی‌ دهم

به صدای باد، دریا، پرنده، پاواروتی

پاورچین پاورچین می‌ آیم و می‌ روم

بی‌ سروصدا زندگی می‌ کنم

تو در من به خواب رفته‌ ای

 

[Lidiya]

همیشه یک نفر هست

که زندگی را به دو قسمتِ

قبل و بعد از خودش تقسیم می‌ کند!

قبل از او منتظر آمدنش هستی

اما بعد از او منتظر هیچ‌ چیز نیستی

این منتظر «هیج چیز»ها

از همه چیز کشنده‌ ترست

 

[Lidiya]

آکنده از توام

و چه خوب است

حال این روزهای من

و چه خوب‌ تر

که این حال استمراری بماند