وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
مرا در آغو*ش بگیر
می خواهم قدم زدن
در هوای بهاری را
با <تو> تجربه کنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو را دوست می‌دارم
بی آنکه بدانم تو ضرورتِ منی
آب را که می‌نوشی
هوا را که می‌بلعی
نمی‌فهمی جیره‌بندی چه مکافاتی‌ست
تنها در نبودِ تو بود
که فهمیدم
دوست داشتنِ تو
مایه‌ی حیات من است…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
جوری عاشقتم
که تمام دنیا و حتی دل خودم هم در کارم مانده است
آن چشمانت چی دارند که مرا دیوانه کرده اند؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در صفحه شطرنج زندگیم
تمام مهره هایم مات مهربانیت شد
و من با اسب سفید قلبم به سوی تو تاختم
تا بگویم :
شاه دلم دوستت دارم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مـن اهدا کنندۀ عضو نیستم
ولی میتوانم قلبم رابه تـو اهدا کنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلبر جان
“تو ” باعث میشی هر بار فکر کنم
هنوزم زندگی قشنگیاشو داره و
یکی از قشنگیاش قطعا “تویی”
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در طول روز هنگام انجام هر کاری
بـه تـو فکر می کنم
وقتی چشم‌هایم را باز میکنم
تـو را می بینم، و همین‌طور وقتی آن‌ها را می‌بندم
تـو همیشه در افکار مـن جاری هستی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وجودش
میان آرزوهایم
همیشگی ست
خدایا همان همیشگی لطفا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نقـش او
در چشم مـا
هرروز
خوشتر میشود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد ؟
حضورت ، صدایت ، نفس هایت
و گرمی دستانت بهاری میکند سرزمین مرا…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین