محفل ادبی [ حرف دل ]

اسراف میکنم در دوست داشتنت،
خدا؛
اسراف کنندگان ِ عاشق را دوست دارد..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مرا ببر به تماشا به فصل پاییزان
مرا بخوان به سرآغاز عاشقی، میزان
قدم بزن به خیابان شهر زیبایی
مرا ببر به سر کوچه ی دل انگیزان
تورا به هرچه انار نچیده ات سوگند
تورا به خاطر آشفته ی بلا خیزان
بیا و از سر مهر عاشقانه یارم باش
تو را قسم به شب چله سحرخیزان
** سرخی عناب آتشین ات را
حواله کن به تب و تابی از دلاویزان
از امتداد نگاهی که شاخه می رقصد
بخوان ترانه به ویرانه ی شبآویزان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موجی که نپیوست به ساحل به من آموخت
در عین توانستن، پرهیز قشنگ است..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خدای مهربان کسی است که نه در هفت طبقه آسمان می گنجد
و نه در هفت طبقه زمین
ولی در دل آدمیزاد می گنجد
پس زنهار که هیچ وقت دل کسی را نشکنی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اون ثانیه های آخر
دقیقا همون ثانیه های آخر که نا امید میشی و حس میکنی به آخر خط رسیدی
ببین دقیقا همونجا،
خدا بهت نزدیکتر میشه و همه چیو درست میکنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برگ های سبز و بنفش
وَ گل های سرخ و سفید
در فضای درخت ها
تماشائی ست!
...
مداد رنگی های خدا
چه زیباست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنگامی که خدا انسان را اندازه می گیرد، متر را دور قلبش می گذارد نه دور سرش!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خدایا فرصتم دادی ببینم این جهانت را
وبا چشم گنکهارم ببینم آسمانت را
سپاس وسجده میارم به پاس این بدرگاهت
که دائم همرهم داری نگاه مهربانت را
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ترانه ای هستی
سروده نشده...
اشکی هستی در پشت حصار پلک هایم...
و نفسی که حبس میشود...
اینگونه در تمام من زندانی شده ای...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دستانت سمفونی عشق است
وچشمانت چشمه امید
پرستوی دل با یادت پر می کشد
وشبنم عشق ،عطر بندگی می پراکند
آفتاب عشق در شفق چشمانت
رویایی است....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین