درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان

آه من دیشب به تنگ آمد،
دوید از سینه ام ؛
داشت می آمد
بسوزاند تو را، نگذاشتم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از پدرم شنیده ام،
از پدرش شنیده که
طرز نگاه کردنت
باعث لرز و تب شده؛
دخترخان چہ کرده اے
با همه اهل دهکده...
اینکہ حدیث چشم تـــو
"سِلسِلةُ الذَّهَب" شده؟!







 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام، خوابیدی؟
چشم‌هایت را قرض می‌دهی؟
منم به کمی آرامش برای خوابیدن نیاز دارم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای او فقط گفتم تمام شعر هایم را
تمام شعر هایم را برای دیگری خوانده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میﮔﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﺸﻪﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﺸﻪﯼ ﺑﺨﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪﻧﻮﺷﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖﺩﺍﺭﻡ،ﺁﺭﺍﻡﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاید به تو نگفتم دوست دارم؛
اما تا خونه شما سی و هشت هزار و دویست و نود و چهار قطعه بِتُنی هست که جدول شدن و یکی در میون سفید و آبی‌ان!
نزدیک خونه شما یه خیابون هست که روی خط سفیدش شبرنگ های زرد و نارنجی داره و در انتهاش به سمت چپ میپیچیم، روی همون یه چاله هست که من همیشه از اول حواسم به اون هست اما هیچوقت نتونستم از کنارش عبور کنم
و دلیلش تویی،
فکر کردن به توئه؛
من هربار حواسم به اون چاله هست و هرچی اون خیابون به انتها نزدیک تر میشه شوق دوباره دیدنت عقل از سرم میبره و هوش و حواس برام نمیذاره و نهایتا بوم... وسط چاله!
بهت نگفتم دوستت دارم
اما اینارو میدونم؛
اگه ازم بپرسی چقدر دوست دارم شاید نتونم بهت چیزی بگم
اما آرزو میکنم تا عمر دارم دنبال کمک فنر بگردم و
هی به خودم یادآوری کنم
باید از کنار اون چاله رد شم...


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی یه مکالمه‌ی تلفنی تمام میشه،
آدما دو دسته‌ان؛
یه عده بلادرنگ و بعد از خداحافظی قطع می‌کنن!
یه عده اما نه،
حتی بعد از خداحافظی منتظرن!
دوست ندارن قطع کنن،
دوست ندارن خداحافظی کنن،
دوست ندارن برن...
همونقدر که دسته‌ی اول قید همه چی رو زدن و آزادن،
دسته دوم همچنان پابند و امیدوارن...
دیروز که حرف زدیم،
آخرش خداحافظی کردی رفتی،
من هنوز گوشیمو قطع نکردم.
ببین...
دستم خسته شد...
نمی‌خوای چیزی بگی؟


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به گمانم «همدان» دل به کسی باخته است
که «علیصدر» چنین در دل خود می‌گرید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو روسری به سَرت بود و زیر ل*ب‌ گُفتم :
چــقــدر آبـــــی دریــا به مـــاه می آیـد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مَـن هر کُجای این شَهر ، رفتم که او ببینم
ای دل کُجای کــاری ، هَـر جـا کـه او ندارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین