جین موافقت کرد و ناگهان به یاد ستوان نیروی دریایی افتاد که در هتل ریتز دیده بود و آنقدر محرمانه با برادرزادهی اتو هاف پیر گپ میزد. با خود فکر کرد آیا او یکی از حلقههای این زنجیر وحشتناک بود؟ آیا او پایان آن بود - انتهای آمریکایی زنجیر؟
فلک گفت:
- حالا دیگخ از پیرمرد مطمئن شدیم.
و طوری بلند شد که انگار میخواست نشان دهد مصاحبه تمام شده است.
- باید نفر بعدی، یعنی هاف جوون را پیدا کنیم. هیچ چیزی تو این ماجرا نیست که اون رو درگیر کنه. این وظیفهی توست. هر چی میتونی در موردش اطلاعات کسب کن. در صورت امکان، با اون آشنا شو. این یکی از ضعیفترین نقاط ضعف تمام جاسوسهای آلمانی هست. اونا نمیتونن جلوی خودشون رو بگیرن که با زنان لاف بزنن. سعی کن این فرد هوف رو بشناسی. این از همه چیز مهمتره
جین با شور و شوق گفت:
- بیشتر از تلاش کردن انجام میدم. فوراً با اون آشنا میشم. کاری میکنم که با من صحبت کنه
	
	
				
			فلک گفت:
- حالا دیگخ از پیرمرد مطمئن شدیم.
و طوری بلند شد که انگار میخواست نشان دهد مصاحبه تمام شده است.
- باید نفر بعدی، یعنی هاف جوون را پیدا کنیم. هیچ چیزی تو این ماجرا نیست که اون رو درگیر کنه. این وظیفهی توست. هر چی میتونی در موردش اطلاعات کسب کن. در صورت امکان، با اون آشنا شو. این یکی از ضعیفترین نقاط ضعف تمام جاسوسهای آلمانی هست. اونا نمیتونن جلوی خودشون رو بگیرن که با زنان لاف بزنن. سعی کن این فرد هوف رو بشناسی. این از همه چیز مهمتره
جین با شور و شوق گفت:
- بیشتر از تلاش کردن انجام میدم. فوراً با اون آشنا میشم. کاری میکنم که با من صحبت کنه