به نظر میرسید. او توضیح داد که دوازده سال است که رانندگی میکند. نه، او ** نمیخورد و هرگز به دلیل سرعت غیرمجاز دستگیر نشده بود.
- شمامتاهل هستی؟
جین با کنجکاوی به پاسخ او به این سوال پدرش گوش داد. مطمئناً اگر او اینطور نبود، خیلی جالبتر میشد. البته، او یک راننده و یک کارآگاه بود، اما به نوعی، شاید به دلیل رفتار راحتش، جین نمیتوانست جلوی این احساس را بگیرد که به احتمال زیاد بیشتر ماشینهایی که او رانده بود، ماشینهایی بودند که خودش داشت. او تصمیم گرفت که K-27 شریک کاملاً رضایتبخشی برای همکاری خواهد بود.
پدرش گفت:
- فقط یک چیز هست. تو میگویی ازدواج نکردهای. من نمیفهمم چرا تو ارتش نیستی.
توماس دین با آرامش گفت:
- من واجد شرایط نیستم.
هرچند جین فکر کرد که میتواند برق شادی را در چشمانش تشخیص دهد.
- یکی از پاهام از سه ناحیه شکسته
آقای استرانگ اصرار کرد:
- اما کارهایی هست که یک جوان میتونه علاوه بر راهپیمایی برای کشورش انجام بده. دولت به مکانیک هم نیاز داره
توماس دین تقریباً با فروتنی گفت:
- مید.نم، اما من یک مادر دارم و پدرم فوت کرده
جین با شنیدن جواب او لبخند کوچکی زد. متوجه شد که چقدر با احتیاط از گفتن هر چیزی در مورد داشتن مادری که باید از او حمایت کند، طفره رفته است. اگر میفهمید که او میلیونر است، به هیچ وجه تعجب نمیکرد، با این حال پدرش که معمولاً در قضاوت در مورد مردان زیرک بود، ظاهراً راضی بود.
گفت:
- فکر میکنم حمایت از یک مادر اولویت داره. خب، دین، کی میتونی بیایی؟
راننده جدید در حالی که با جدیت به جین سر تکان میداد و دور میشد، پاسخ داد:
- اگر مایل باشید، فردا صبح.
	
	
				
			- شمامتاهل هستی؟
جین با کنجکاوی به پاسخ او به این سوال پدرش گوش داد. مطمئناً اگر او اینطور نبود، خیلی جالبتر میشد. البته، او یک راننده و یک کارآگاه بود، اما به نوعی، شاید به دلیل رفتار راحتش، جین نمیتوانست جلوی این احساس را بگیرد که به احتمال زیاد بیشتر ماشینهایی که او رانده بود، ماشینهایی بودند که خودش داشت. او تصمیم گرفت که K-27 شریک کاملاً رضایتبخشی برای همکاری خواهد بود.
پدرش گفت:
- فقط یک چیز هست. تو میگویی ازدواج نکردهای. من نمیفهمم چرا تو ارتش نیستی.
توماس دین با آرامش گفت:
- من واجد شرایط نیستم.
هرچند جین فکر کرد که میتواند برق شادی را در چشمانش تشخیص دهد.
- یکی از پاهام از سه ناحیه شکسته
آقای استرانگ اصرار کرد:
- اما کارهایی هست که یک جوان میتونه علاوه بر راهپیمایی برای کشورش انجام بده. دولت به مکانیک هم نیاز داره
توماس دین تقریباً با فروتنی گفت:
- مید.نم، اما من یک مادر دارم و پدرم فوت کرده
جین با شنیدن جواب او لبخند کوچکی زد. متوجه شد که چقدر با احتیاط از گفتن هر چیزی در مورد داشتن مادری که باید از او حمایت کند، طفره رفته است. اگر میفهمید که او میلیونر است، به هیچ وجه تعجب نمیکرد، با این حال پدرش که معمولاً در قضاوت در مورد مردان زیرک بود، ظاهراً راضی بود.
گفت:
- فکر میکنم حمایت از یک مادر اولویت داره. خب، دین، کی میتونی بیایی؟
راننده جدید در حالی که با جدیت به جین سر تکان میداد و دور میشد، پاسخ داد:
- اگر مایل باشید، فردا صبح.