نظارت همراه رمان فرجام یک تباهی | ناظر: malihe

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Blu moon
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اشکالی نداره آروم آروم پیش میریم...فیلم پارک ژوراسیک با بازی بانو اسکارلت جوانسون اومده عوضش میریم اونو میبینیم وقت برا رمان نوشتن هست -53-؟"_}
 
  • grin
واکنش‌ها[ی پسندها]: malihe
اشکالی نداره آروم آروم پیش میریم...فیلم پارک ژوراسیک با بازی بانو اسکارلت جوانسون اومده عوضش میریم اونو میبینیم وقت برا رمان نوشتن هست -53-؟"_}
مدتیست؛ حوصله فیلم دیدن درمن خشکیده!
ولی چرا اینقدر کوتاه بود رمانتون
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: malihe
اوج داستان از قسمت بعد شروع میشه تا انتهای داستان.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: malihe
هنو یک فصل نوشتم.شاید توی همین یک فصل هم بذارم بمونه و پایانش رو باز بذارم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: malihe
دو پارت دیگه اضافه کردم فردا حتما ویرایش میزنم بعد اعلام میکنم🌹
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: malihe
امیدوارم بی ایراد باشه
 
امیدوارم بی ایراد باشه
درود، دقت کنین بعضی افعال رو اشتباهی به کار برده بودین. نیم‌فاصله‌های «می» رو فراموش کرده بودید.
❌میتوان
✅می‌توان
❌اینجایی
✅این‌جایی
 
❌هری: آره! همون شخصی که در بدو ورودمون به تیمارستان بهش برخورد کردیم و مدام داشت سرش رو به دیوار می‌کوبید و به ما حمله کرد و ما از پا درش اوردیم و من به‌ناچار مجبور به قطع سرش شدم.
✅هری: آره، همون اول ورودمون به تیمارستان. سرش و می‌کوبید به دیوار، بعد بهمون حمله کرد. منم مجبور شدم سرشو قطع کنم.

✒️اما این دیالوگ دوبار تکرار شده! بنظرم اضافه‌گویی...
هری: در بدو ورودمان به تیمارستان به یک(حذف بشه اضافه‌است) موجود شیطانی برخورد کردیم که لباس فرم کارکنان این‌جا رو بر تنش داشت بعد اینکه از پا درش آوردیم من سرش رو بریدم که دیگه نتونه خودش رو ترمیم و احیا کنه و چند قدم آن طرف‌تر یک دفترچه پیدا کردیم به اسم کارلوس، خلاصه اون موجودی که توی طبقه اول با استفاده از اون وسیله نابودش کردی! همون کارلوس بود که سرش با بدن یک گربه ادغام شده‌ بود.
من دست نزدم ولی ویرایشش کنین.
چون دیالوگ‌هاتون محاوره‌است نمی‌تونید تغییر لحن بدین:
❌ در بدو ورودمان اشتباهه.
✅هنگام ورودمون یا به محض ورودمون
کلا بنظرم دیالوگ دوم تکراری و لزومی نیست بنویسیدش!
 
آخرین ویرایش:
عقب
بالا پایین