مدتیست؛ حوصله فیلم دیدن درمن خشکیده!اشکالی نداره آروم آروم پیش میریم...فیلم پارک ژوراسیک با بازی بانو اسکارلت جوانسون اومده عوضش میریم اونو میبینیم وقت برا رمان نوشتن هست![]()
فصل دوم رو شاید بعدا نوشتم...فصل اولش ۲۷ قسمتهمدتیست؛ حوصله فیلم دیدن درمن خشکیده!
ولی چرا اینقدر کوتاه بود رمانتون
چند فصلهاوج داستان از قسمت بعد شروع میشه تا انتهای داستان.
درود، دقت کنین بعضی افعال رو اشتباهی به کار برده بودین. نیمفاصلههای «می» رو فراموش کرده بودید.امیدوارم بی ایراد باشهدر حال تایپ موضوع 'رمان فرجام یک تباهی | هادی کریمیان'
عنوان: فرجام یک تباهی
ژانر: جنایی، رازآلود، ترسناک
نویسنده: هادی کریمیان
ناظر: @malihe
خلاصه:
داستان در مورد کارآگاهیست که با همکارش برای تکمیل پرونده یک قاتل سریالی و زنجیرهای قدم به یک تیمارستان در حومه شهر میگذارند. عمارتی بزرگ که آن قاتل به علت اختلالات روانی در آن مکان بستریست. ولی در بدو ورود آنها به تیمارستان اتفاقات شومی رقم میخورد و آنها را به چالش میکشاند. زمانی به عمق فاجعه پی میبرند که پرده از راز عمارت برداشته میشود.
- hadi.ka
- پاسخها: 45
- تالار: رمانهای درحال تایپ
هری: آره! همون شخصی که در بدو ورودمون به تیمارستان بهش برخورد کردیم و مدام داشت سرش رو به دیوار میکوبید و به ما حمله کرد و ما از پا درش اوردیم و من بهناچار مجبور به قطع سرش شدم.
من دست نزدم ولی ویرایشش کنین.هری: در بدو ورودمان به تیمارستان به یک(حذف بشه اضافهاست) موجود شیطانی برخورد کردیم که لباس فرم کارکنان اینجا رو بر تنش داشت بعد اینکه از پا درش آوردیم من سرش رو بریدم که دیگه نتونه خودش رو ترمیم و احیا کنه و چند قدم آن طرفتر یک دفترچه پیدا کردیم به اسم کارلوس، خلاصه اون موجودی که توی طبقه اول با استفاده از اون وسیله نابودش کردی! همون کارلوس بود که سرش با بدن یک گربه ادغام شده بود.